جایگاه و اهمیت نگاه انسان گونه به انقلاب
بخش اول: بیانات مقام معظم رهبری
- انقلاب پیش رفته، انقلاب تکامل پیدا کرده؛ لذاست که بنده بارها گفتهام، تغییر و تحوّل جزوِ ذاتِ زندگیِ انسان است، پس جزو ذات انقلاب هم هست (۱۳۹۶/۱۱/۱۹).
- انقلاب، زنده و پویاست. پاسدار انقلاب، پاسدار چنین موجود زنده و پویا و متحرک و پیشروندهای است. اگر این نبود، تا کنون انقلاب اسلامی و نظام اسلامی باید ده کفن پوسانده باشد. اما موجود زنده را نمیشود دفن کرد و از تحرک باز داشت؛ زنده است و زنده خواهد ماند (۲۴/۰۶/۱۳۸۱).
- انقلاب یک موجود زنده است؛ اینهایی که خیال میکنند انقلاب یک جرقّه بود، زد و تمام شد، از شناخت حقیقت انقلاب خیلی دورند. نخیر، انقلاب یک حقیقت زنده است، یک موجود زنده است که تولّد دارد، رشد دارد، قِوام دارد و عمر طولانی دارد در صورتی؛ و بیماری دارد، مرگ دارد، نابودی دارد، در صورت دیگری؛ انقلاب اینجور است؛ مثل هر موجود زندهی دیگری. انقلاب چون موجود زنده است، پس افزایش دارد، رشد دارد (۱۳۹۶/۱۱/۱۹).
و بیانات مشابه دیگر معظم له
بخش دوم: احکام و تطبیقات
حضرت آقا صریحا انقلاب را به موجود زنده و انسان که اشرف موجودات زنده است تشبیه کرده است. پس لاجرم جنس و فصل دارد. روح و جسم دارد. روح ابدی دارد. تولد، نوزادی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و کهنسالی دارد. قوای مختلف دارد. نیاز به غذا دارد. نیاز به معنویت دارد و … .
تطبیق بحث روح و جسم و الزامات آن می تواند در تحلیل برخی مسائل کمک نماید. در ادامه تعدادی از این تطبیقات و احکام ارائه می گردد:
- اگر روح این نظام را آن عامل ایجاد کننده ی نهضت انتظار و جسم آن را این شکل حکومت بدانیم، آنگاه باید قبول کرد که این سیر مرگ نخواهد داشت و تنها به تناسب محیط پیرامونی تغییر جسم خواهد داد. در ادوار گذشته نیز این روح، اجسام مختلف خودش را به شکل تقیه، جهاد فکری و نظامی با ابعاد و گسترده ی مختلفش حتی در خفقگان های بسیار شدید ایجاد کرده است و از هر مشکل و مانعی به اراده ی الهی رد شده است و و در دوران حکومت حضرت حجت به کمال نهایی خود خواهدرسید؛ همانند روح انسان که در هر عالم و برهه ای از خط حیات خویش بدن متناسب خودش را ایجاد می کند. پس الزاماً نمی توان گفت که در دوران ظهور جمهوریت و رجوع به رای مردم به همین شکل فعلی خواهدبود.
- از آنجایی که انقلاب ها و نظام های دیگر نظام هایی عاری از روح الهی و دارای روح شیطانی هستند، لذا آن حکومت ها محکوم به شکست و فروپاشی هستند جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا؛ روح نهضت انتظار حقی که بود و هست، آمده است و با جسم برتری که انقلاب اسلامی به عرصه آورده است، متحد شده است و قابلیت مقابله با سایرین را یافته است و لذا سایرین غیر همراه باید زاهق شوند. در همین رابطه این اطمینان های حضرت اقا قابل تامل است: “آمریکا قطعاً در اهداف خود در منطقه، شکست خواهد خورد”.” رژیم صهیونیستی قطعا نابود میشود”. “رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید”.
از طرف دیگر، از آنجایی که روح انسان الهی شکست ناپذیر است و فقط با تضعیف جسم میتوان وی را شکست داد، لذا این انقلاب هم با توجه به آن روح الهی خودش، قابل شکست نیست مگر آنکه افرادی جسم این روح انقلاب که همان دولت (به معنای اعم) است را خراب و متعفن کنند. در یک نظام دینی هم اداره کننده جسم نظام افراد معتقد به آن دین (هرچند گاهاً علی الظاهر) هستند و لذا جسم این انقلاب در مسیر طبیعی جز با نیروهای خودش قابل مردن نیست. البته در مسیر غیرطبیعی حمله نظامی و نفوذ میتواند این جسم را دچار تزلزل نماید.
- تعالیم دینی راه رسیدن به اعتدال در قوای نفسانی در انسان را دریک کلمه در تربیت و خودسازی تحت اشراف مربی که در امرحکومت ولی فقیه است، بیان کرده است. حضرت امام خمینی (ره) در کتاب تهذیب نفس و سیروسلوک در رابطه با نفس بدون تربیت می فرمایند: «این انسان اگر سرخود باشد و مهار نداشته باشد، از همۀ حیواناتدرنده تر و موذیتر است. شما می بینید که این جنایاتی که الآن بر بشر واقع می شود از طرف این قدرتهای بزرگ، که به خیال خودشان اینها تربیت شده هم هستند، [می باشد]. این جنایاتی که از طرف این دولتها بر بشر و بر همجنس خودشان وارد می شود در طول تاریخ از هیچ حیوانی، درنده ای واقع نشده است. حیوان درنده هم طعمه می خواهد، آن طعمه که دستش آمد و شکمش سیر شد دیگر نمی خواهد یک عده از حیوانات را استثمار کند و تحت سلطه در آورد. این انسان است که سیر نمی شود؛ این انسانی است که هواهای نفسانیه اش آخر ندارد، چنانچه یک مملکت را به او بدهند، دنبال یک مملکت دیگر است، آن مملکت را هم که گرفت دنبال یکی دیگر است. اینطور نیست که حدود داشته باشد آمال انسان. هرچه که یافت دنبال اینی است که آنی که نیافته او را هم بیابد. انسان اگر به حال خودش باشد در شهوت غیرمتناهی است آمالش و در غضب هم غیرمتناهی است و در حس سلطه جویی هم غیرمتناهی است». لذا حکومت بدون ولایت منجر به فساد و دیکتاتوری می شود. حکومت ایالات متحده نمونه ای از حکومت های غربی می باشد که با توجه به عدم وجود راهبر الهی، الزاما دچار فساد بوده و در پی تسلط هواهای نفسانی خود بر جهان می باشد. وجود راهبر الهی در راس حکومت موجب اعتدال قوا خواهد شد و حکومت و مردم را در مسیر حقیقی قرار می دهد. البته به جهت اختیار قوا، این امر بسیار مشکل است و از ابتدای تاریخ بشر تا به امروز چنین اتفاقی نیفتاده است لکن انقلاب اسلامی در حال طی این مسیر و اصلاح امور می باشد.
- این اعتدال در قوا است که میتواند انسان را به رشد واقعی برساند. در تعالیم دینی مذکور است که انسان به اندازه ای که در نفس خود تهذیب کرده و تعالی یافته است، می تواند در بیرون موثر باشد. بلا تشبیه همچون یک موتور محرکه که به اندازهی توان داخلی خود می تواند حرکتی و تغییری در بیرون ایجاد بنماید. لذا تا وقتی که ساختارها و سازمان های حکومتی به طور کامل اسلامی نشده اند و به تعادل نرسیده اند، انتظار شکل گیری جامعه و تمدن اسلامی انتظاری غیرموجه میباشد. الناس علی دین ملوکهم نیز اینچنین قابل تبیین میباشد. بدین صورت که وضعیت ملوک تاثیر مستقیم و کلانی را بر ناس می گذارد و بر همان مرحله ای هستند که حکومتشان قرار دارد.
- حضرت آقا در بیانیه گام دوم فرموده اند: «تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است ]توجه شود به نوع عبارت پردازی؛ چله این انقلاب انسانوار، مقاومت در برابر وسوسه ها و وارد شدن به دومین مرحله ی خودسازی[. انقلاب همانند انسان، به اندازهای که خودسازی کرده است توانسته هم جامعه پردازی کند و هم تمدن سازی. بدین طریق، منظور از خودسازی در عبارت بیانیه فقط دولت سازی اسلامی می باشد و نه مرحلهی مربوط به تشکیل انقلاب و نظام اسلامی، چرا که در مرحلهی انقلاب تازه موجودی متولد می شود و در مرحلهی نظام سازی این جسم، رشدهایی و قابلیت هایی پیدا می کند تا بتواند خودسازی نماید و لذا جسم تا متولد نشده و مقداری رشد نکرده است، نمی توان آن دو مرحله را ذیل خودسازی آورد. در انسان، خودسازی سختترین کار است و در طول خودسازی و بعد از خودسازی پیرامون فرد نیز خودبه خود اصلاح می شود، در نظام هم همین گونه است. به همین جهت بعد از ۴۰ سال هنوز خودسازی (=دولت سازی)، دولت اسلامی شکل خود را نگرفته و به آن نصاب های لازم نرسیده است و اگر برسد محیط پیرامون یعنی جامعه و تمدن اسلامی به سرعت و سهولت ایجاد خواهندشد و به تعبیرحضرت آقا در بیانیه گام دوم «راه طیشده فقط قطعهای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنبالهی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشتهها نیست». البته در طول این چهل سال خودسازی (=دولت سازی) نظام، جامعه و تمدن هم شروع به شکل گیری کرده است که قابل مشاهده در پیرامون است ولی به آن حد نصاب های لازم نرسیده است.
بخش سوم: نتیجه گیری
انسان محور عالم است. این محوریت را می توان هم از نظر کارکردی و هم از نظر تحلیلی دانست. در یک ذره بین وجود اطراف و اکناف کانون برای آن نقطه کانونی است و در عین حال آن نقطه ی کانونی محل اجتماع اشعه های مختلف است که میتوان از آن یک نقطه تفاسیر نورهای مختلف جمع شده را ارائه کرد.
مباحث ارائه شده یکی از مطالبی است که نشان گر اهمیت تاکید مقام معظم رهبری بر نگاه انسان گونه به انقلاب می باشد و قطعا احکام و مطالب فلسفی و سیاسی بسیاری از این نگاه حضرت آقا قابل استحصال است.