برگزاری دومین گردهمایی نقشه راه انقلاب اسلامی
دومین گردهمایی نقشه راه انقلاب اسلامی با عنوان «سه گام تا تمدن نوین اسلامی» دو شنبه ۱۲ آذر در سالن اجتماعات معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی برگزار میشود.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، در آستانه سالگرد بیانات تاریخی مقام معظم رهبری پیرامون فرایند تحقق اهداف انقلاب اسلامی با عنوان «سه گام تا تمدن نوین اسلام» دومین گردهمایی نقشه راه انقلاب اسلامی به همت بنیاد فرهنگ و اندیشه انقلاب اسلامی، بسیج مدرسه علمیه معصومیه، دفتر اجتماعی سیاسی حوزه علمیه قم و سازمان تبلیغات اسلامی از ساعت ۱۰:۳۰ در سالن اجتماعات معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان به نشانی خیابان ولیعصر (عج) نبش زرتشت غربی ساختمان شماره دو سازمان تبلیغات اسلامی طبقه اول برگزار گردید.
گفتنی است، این همایش در آستانه هجدهمین سالگرد بیانات مقام معظم رهبری در ۱۲ آذر ۹۷ با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین علی ثقفی مسئول بنیاد فرهنگ و اندیشه انقلاب اسلامی برگزار شد.
گردهمایی نقشه راه انقلاب اسلامی
تهران مرکز پژوهش سازمان تبلیغات اسلامی در تاریخ ۱۳۹۷/۹/۱۲
سخنرانی حجت الاسلام علی ثقفی
اعوذبالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم انه خیر ناصر و معین الحمدالله رب العالمین.
سوالی که بنده می خواهم مطرح بکنم در ارتباط با این عنوانِ موضوع، چرا ما در مورد روز دوازدهم آذر، می خواهیم سالگرد بگیریم؟ چرا دوازده آذر را لازم است تذکر بدهیم؟ خب، این آیاتی که تلاوت شد در مورد این که خدای متعال، اراده فرموده، این اراده خدا جاری است در بستر تاریخ بشر و اجتماعات بشر، که آن هایی که می خواهند استعدادهایشان را در مسیر فطرت و اهداف الهی شکوفا بکنند و ضعیف نگه داشته شدند، این ها نهایتاً پیشوا میشوند، پیشرو میشوند، وارث میشوند، تمکن پیدا می کنند. چطور؟ نشانه اش همین فرعون، همین قدرت هایی که خدایی می کردند در طول تاریخ و این وضع پیش آمد. لذا این مسیر باقیمانده انقلاب اسلامی و اسلام در این عصر، یعنی از دولت اسلامی تا تمدن اسلامی، در امکانش باید به این آیه و آیاتی شبیه به این مراجعه کرد.
اما بحث بنده مقداری جزیی تر است. ما با وجود وقت کم، که حتی اگر هم وقت بیشتری هم بود، به نظرمان می رسد که باید بیاییم در شرایطی که امروز قرار داریم و میدانی که امروز در آن قرار داریم، صحبت کنیم. تکالیفمان را در این موقعیت بشناسیم. آن مقداری که در باره امکان و ضرورت تحقق تمدن اسلامی، امکان و ضرورت تحقق جامعه اسلامی، باید برای افق های بعدی، مراحل بعدی صحبت بشود، مطلب هست، اما الان نمی پردازیم.
در مورد ۱۲ آذر ۷۹، روزی که حضرت آقا در یک جمع کارگزاران آن زمان، مطالبی را بیان کردند، درباره محتوای این سخنرانی، من توضیحاتی عرض می کنم، تا برسیم به بحث مورد نظر خودمان که موضوع تبلیغ هست در این مسئله.
یک مسئله این است که محتوای پیام ۱۲ آذر چیست؟ این بخش اول که عرض کردم. مطلب دوم این که شرایط تبلیغ این پیام توسط رهبر معظم انقلاب در سال ۷۹ چه بود؟ این هم یک محور است که باید خیلی خوب شناخته بشود. محور سوم این که آثار این پیام، این سخنرانی، در دهه ۸۰ چه بود. این ها را نشان دهیم که این ها را میشود با نشانه گذاری ها معلوم کرد. و محور چهارم این که الان ما در دهه ۹۰، چه نیازی هنوز به این پیام داریم؟ در دهه ۹۰ و در آستانه ورود به به قرن ۱۵ م هجری.
در مورد محتوای پیام هر مقداری شد در این محورها من مطالبی را عرض می کنم. چهار محور و موضوع در این سخنرانی هست. در مورد خود این سخنرانی عرض کنم که با مطالعات و تحقیقاتی که طی چندین سال انجام شده در اندیشه رهبری، به نظر ما آن چهارچوب و شاکله اصلی اندیشه ایشان در این سخنرانی آمده است. می توانیم حول این سخنرانی سایر بخش های اندیشه را هم قرار بدهیم و آن چه که به نام منظومه گفته میشود امروز در اندیشه رهبری را با همین شاکله ی موجود در این سخنرانی دریابیم. که البته ما معتقدیم این مکتب است. چون منظومه، منظومه اندیشه است، اندیشه، راهنمای عمل است، اما راهنمای های عملی، حالا چه راهبردی باشد چه غیره، در منظومه ممکن است در خود منظومه نباشد. اما وقتی این ها اضافه شود، میشود مکتب. این تعریفی است که خود آقا از این موضوع، تفاوت بین منظومه و مکتب دارند.
این سخنرانی یک چنین محتوای غنی دارد. شرایط اواخر دهه ۷۹ هم بسیار خطیر است و بر اهمیت این سخنرانی اضافه می کند. همچنین دهه ۸۰ ی که ما پشت سرگذاشتیم، با فراز و نشیب ها، با دستاوردها و احیاناً آسیب ها، لذا این ها نشان می دهد این سخنرانی چقدر اهمیت دارد.
حضرت آقا در این سخنرانی در جمع کارگزاران مطرح می کنند، انقلاب چه بود و کارهایی که ما در حاکمیت برآمده از انقلاب انجام میدهیم همه از آبشخور اندیشه اسلامی است. در این جا مبانی این نظام را که مبانی فکری افراد هم هست، مطرح می کنند. ۵ تا از این مبانی را می شمرند و براساس آن ها و متناظر با آن ها، ۵ وظیفه کلی را ذکر می کنند و می فرمایند مبتنی بر این مبانی، این وظایف، تحقق اهداف اسلامی یک فرآیند است، فرآیند است، تدریجی است، قدم به قدم انسان به او نزدیک میشود.
آن فرایند چیت؟ می فرمایند اولش انقلاب اسلامی است تا تمدن. ۵ مرحله را این جا برای اولین بار یک جا بیان می کنند. قبل از این، سال ۷۰، آن مرحله ای که ما در سال ۷۰ بودیم، در سال ۷۹ هم بودیم را ذکر میکنند. سال ۷۰ می فرمایند ما به باید به سمت دولت اسلامی، کشور اسلامی و دنیای اسلام حرکت کنیم. سه مرحله باقی مانده. اما در این جا کل این نظریه را یک جا بسط می دهند، قبل و حین و بعدش را در این ۵ مرحله توضیح می دهند.
محور چهارم این که راه تحقق این اهداف چیست. چون در همان مبانی هم که مطرح می کنند می فرمایند تعدادی است اهم آن ها را من ذکر می کنم. مقتضای جلسه و سخنرانی و این ها، اهم مطالب ذکر میشود. در همین جا می فرمایند ما در مرحله سوم هستیم. یعنی مرحله ای که اسمش دولت اسلامی است. در قسمت بعد در مورد راه تحقق اهداف، چه کار باید بکنیم؟ ایشان یک راهکار را این جا مطرح می کند که این باید مورد توجه باشد. مردم سالاری. یعنی اگر بنا باشد که این اهداف محقق بشود کارهای زیادی وجود دارد، اصول زیادی وجود دارد، اما مهمترینش گویا، مردم سالاری است.
در این سخنرانی چون مخاطبین کارگزاران نظام هستند، مردم سالاری از منظر مسئولان به آن پرداخته میشود که شما رای می گیرید از مردم، اولاً در معرض آسیب قرار داریم همه ما، آسیب های درونی، معنوی، سایش، فرسایش. برای این که ما آن اهداف را به آن ها برسیم مسئولین باید مراقب سایش و فرسایش باشند. بهترین راه هم مردم سالاری است یعنی مردم را درگیر کردن، با مردم بودن، این مردم کمک می کنند به ما، ضعف های ما را می گویند، عیب های ما را می گویند، غفلت ها را از ما زایل می کنند، اگر توجه بکنیم به این مسئله. بعد وظایفی که نسبت به مردم داریم این در خودسازی مسئولین مهم است. این قسمت مسئولین است.
اما در مورد قسمت مردم که الان مورد بحث ماست، نکاتی که در این سخنرانی هست، تقریبا محورهای اصلیش این هایی است که عرض می کنم. یعنی آن چه که باید به مردم گفت، برای این که مردم نقش اصلی و نقش تضمین شده و نقش تمام کننده خودشان را در مرحله سوم، مثل دو مرحله قبلی ایفا بکنند. یعنی ما مردم را بیاوریم پای کار انقلاب اسلامی، که وظیفه شان را انجام دهند با قیدهایی که عرض کردم.
آن چه که باید به مردم گفته بشود این هاست. یک، انقلاب ادامه دارد. بعدها هم در دهه ۹۰ هم این مطالب را فرمودند. انقلاب مراحلی دارد. ما در یکی از آن مراحل هستیم و مردم نسبت به این مرحله هم مسئول اند. همچنان که نسبت به دو مرحله قبل مسئولیت داشتند. این به نظر بنده بحثی که این جا باید مطرح کنیم در ارتباط با تبلیغ و مخاطبه با مردم همین جاست.
این مسئله عدم تبیین مسئولیت مردم با توجه به این مایه هایی که در این سخنرانی هست یک آسیبی را ایجاد کرده. آن آسیب این است که آن چه از طرف مردم ما می بینیم و انتظار داریم توقعات مردم است و آن این که مردم امروز به ما می گویند بعد از ۴۰ سال، اسلام و انقلاب چه کار کرده است. دیگر صحبت از مسئولیت و تکلیف، کمتر رویمان میشود بکنیم. می دانیم. وقتی می گوییم باید رفت به مردم گفت که باید بیایید در میدان های تکلیف، می گویند آقا دیگر نمی شود. مردم می گویند ۴۰ سال گذشته، شما بگویید چه کار کردید تا ما بیاییم. این گرهی است که در مسئله تبیلغ و ارتباط با مردم و همراه کردن مردم وجود دارد. این گره را چی باز می کند؟ همین مضمون بیانات سال ۷۹.
وقتی این سوالها و توقعات بالا می گیرد، رفته رفته می آید بالا، متوجه مرکز می شود، متوجه رهبری میشود. می گویند خیلی خوب است مسئولین کوتاهی کردند، رهبری چرا کاری نکرده است. می بینیم این روزها، نامه نگاری ها و و دعوت رهبری به شکل احضاریه، برای ادای پاره ای توضیحات و حضور به هم رساندن در کجا و کجا، الان در فضاهای مختلف دارد مطرح میشود. چکار باید می کردیم، مبتنی بر این مضمونی که عرض می کنم.
در سال ۹۶ آقا این ها را شما در این مسئله متولی هستید و صاحب این مسائل هستید، بنده از باب تذکر باید عرض کنم. آقای می فرمایند تبلیغ یعنی چه؟ یعنی رساندن پیام درست. که صادقانه و امانتدارانه، مسئولانه باشد. تبلیغ به معنای پروپاگاندا نیست که می خواهد افکار عمومی را کنترل کند. الان ما در تبلیغ، درست است که این را نمی گوییم، اما رفتارهایی که داریم می کنیم رفتارهایی است که گویا می خواهیم کنترل کنیم افکار عمومی را. در غرب این طراحی شده است، براساس آن تفکر مادی، کنترل افکار عمومی، آقا می فرمایند برای دست یافتن به قدرت و منفعت و پول، که الان عملاً هم یک جاهایی می بینیم که واقعا همین طور است. می فرمایند بحث کنترل نیست، بحث تفاهم است، ذهن ها را به سمت یک هدف عالی و والایی متوجه کردن و به هم نزدیک کردن. ما چه هدفی والا و عالی ای امروز می توانیم مطرح کنیم به مردم، که در آن مسئله با مردم به تفاهم برسیم، یعنی مبلغ ما در این قضیه به تفاهم برسد. این سخنرانی و قبل از این سخنرانی و در طول این ۲۷، ۲۸ سال، آن چه رهبری گفتند مضمون همین مسئله بوده که بنده می خواهم عرض کنم در این قضیه ما باید به کوتاهی هایی که شده هم توجه بکنیم.
نتیجه و اثر این تفاهم چست؟ این نکته مهمی است. این را حضرت آقا سال ۹۶ دارند می گویند در آستانه ۴۰ مین سال، که خیلی از ماها، از کسانی که اهل نظر هستند، می گویند دیگر نمی شود با مردم صحبت از تکالیف کرد، صحبت از اهداف عالی کرد. خب اهداف عالی را گفتیم، چقدر بگوییم به مردم، چقدر بگوییم عدالت، پیشرفت، غیره، این ها را گفتیم.
سال ۹۶ آقا می فرمایند باید اهداف عالی را به مردم گفت و تفاهم ایجاد کرد. اگر این کار با آن شکل درست شد مردم احساس مسئولیت می کنند. اثر این تفاهم این است که مردم در جهت کارهای اساسی و خیر، خودشان مسئولانه وارد میشوند. ما امروز نقش مردم در حل مشکلاتی که با آن مواجه هستیم کمرنگ می بینیم. چرا؟ مردم کجاها باید وارد شوند و اگر وارد نمیشوند چرا وارد نمیشوند؟ از کجا باید شروع کرد؟ نقطه اول که باید مردم به به حرکت در آورد کجاست؟ آقا می فرمایند ایجاد تفاهم. البته با شرط تبلیغ محتوای درست. همان محتوایی که ما عرض می کنیم در ۱۲/۹/۷۹ گفته شدن، قبلش هم از سال ۷۰ گفته شد. سال ۷۰ اشاره ای بود که باید آن اهل فطانت در این انقلاب، اهل نظر آن را درمی یافتند و در دهه ۷۰ نیروهای انقلاب، نیروهای فکری، روی آن کار می کردند، تا سال ۷۹ آقا حدود ۱۰ سال بعد از آن صحبت، نیایند بفرمایند ما نرسیدیم، ما باید به سمت این هدف حرکت میکردیم، نرسیدیم. باید یک کارهایی می شد. کی باید می کرد؟ نخبگان و خواص؛ تمام کننده کی بود؟ مردم؛ یعنی مردم در دهه ۷۰ هم یک قدم هایی برنداشتند، اما مردم در این زمینه مقصر اصلی نیستند، قاصر اصلی نیستند، مردم آماده اند. حالا این ها مقدمات یا پایه و مبانی است که در جای خودش تثبیت شده است که مردم آماده هستند. این که آقا می فرمایند این کار را بکنید، با مردم تفاهم ایجاد کنید، مردم احساس مسئولیت می کنند، مردم ورود پیدا میکنند، در سال ۹۶ یعنی این امکان الان وجود دارد، اگر امکان نباشد مطرح نمی کنند.
بعد می فرمایند خودشان وارد میشوند. قهراً نتیجه ای که برای حرکت عظیم مردم مترتب شد منافعش متوجه خود مردم است. این جا بحث منافع مطرح است. یعنی ما با مردم براساس منافعشان تفاهم نکنیم. براساس تکالیفشان تفاهم کنیم. براساس مسئولیتشان. این بیان آقاست. براساس مسئولیت هایشان تفاهم کنیم. قهراً نتیجه این تفاهم که میشود ورود مسئولانه مردم، ورود تکلیف مدار مردم، نتیجه اش میشود منافع برای خود مردم. این را مردم هم می بینند.
وقتی می گوییم تبیین و تبلیغ، تکلیف بدون رسیدگی به زندگی مردم نیست. در این تبیین می گوییم اگر شما به تکالیفتان عمل کردید آن چیزهایی هم که توقع شما از این حکومت برآمده از انقلاب است تامین خواهد شد. در تبیین این اتفاق می افتد. بعد آن وقت می فرماید نتیجه اش این میشود که قهراً افکار عمومی وقتی در یک مسئله فعال و صاحبنظر شد به طور طبیعی جسم ها را به حرکت در می آورد.این تعبیر حرکت جسم ها را آقا برای مرحله اول انقلاب اسلامی هم بیان کردند که مردم در مرحله اول با جسم و فکر و روح و با همه وجودشان آمدند در این میدان. شما می بینید مردم قدم بر می دارند، بلند می شوند، راه می افتند برای آن هدفی که در این مرحله به آن نیاز داریم. الان این وضعیت نیست. می بینیم اوضاع را که چه وضعی است. البته در غیبت این نیروی عظیم مردم و خلأیی که وجود دارد، این فضای عمومی ظاهری شکل گرفته، تا شایعه افزایش قیمت دلار و سکه میشود یک دفعه می بینیم یک تظاهراتی در جامعه بروز می کند. این مردم نیستند. اشتباه نکنیم، بدنه اصلی مردم به حرکت در نیامده که در حواشی اتفاقاتی دارد می افتد. آن بدنه باید حرکت کند. آقا می فرمایند می شود حرکت کند. به طور طبیعی جسم ها و ذهن ها را به حرکت در می آورد، ابتکارات را وارد میدان می کند، در ادامه اش به طور طبیعی فرصت ها و تهدیدها برای مردم بیان می شود، دوستی ها و دشمنی ها گفته میشود، اعتماد به نفس به مردم داده میشود. این ها در تبلیغ وجود دارد.
برگردم به عرض اصلی. این که این مسئله مهم، مسئله تبیینِ وضعیتی است که مردم در آن قرار دارند. یک گامی را برداشته اند در مرحله اول انقلاب، گام دومی هم با موفقیت برداشته شده، به نتیجه رسیده. اما به گام سوم رسیده ایم گام سوم چیست؟
گام سوم یعنی قدرت یافتن انقلاب برای تحقق اهداف انقلاب. اگر انقلاب قدرت لازم را از منابع مادی یا دسترسی سهل به منابع انسانی نداشته باشد انتظار این که انقلاب بتواند آن اهداف را محقق کند انتظار معقولی نیست. آیا این قدرت در اختیار انقلاب هست؟ بیان آقا را عرض میکنم که روی این بیان باید بحث بشود، کار بشود، سوال شود و بفهمیم، اگر می خواهیم قبول کنیم بفهمیم قبول کنیم برویم دنبالش. نه این که چون فرموده رهبری است ما هم ادامه دهیم.
این قدرت، بیان آقا این است که دست انقلاب نیامده. تعبیر آقا چیست؟ این است که دولت اسلامی تشکیل نشده است. دولت یعنی قدرت. یعنی نوبت قدرت اسلام. دولت اسلامی یعنی نوبت قدرت اسلام. نوبت قدرت اسلام نرسیده. این را کی گفتند؟ سال ۷۰. دوباره کی گفتند؟ سال ۷۹ و ۸۰. دوباره کی گفتند؟ سال ۹۰. دوباره کی گفتند؟ سال ۹۶. گفتند که ما در دولت اسلامیش ماندیم. تعبیر تلخی است اما واقعیت دارد.
در سال ۹۵، قبل از این ۹۶، جای دیگری گفتند که اگر دولت اسلامی باشد مشکلات حل شود. دولت اسلامی یعنی مجموعه اسلام، قدرت داشته باشد. همان جا در همان سخنرانی کلیدواژه خرمشهرها را مطرح کردند که ما یک خرمشهرهایی داریم که باید آزاد بشوند. خرمشهر ایشان می فرمایند نظامی و جغرافیایی نیست. اگر این خرمشهر آزاد شود آبادانی خواهد آمد. یعنی ما در انقلاب یک نقاط اشغالی داریم. آیا متفکرین این را فکر کردند؟ مبلغین این را تبلیغ کردند؟ بنده چون حساس هستیم در این مسائل، دنبال می کنیم ببینیم تلقی ها از این تعبیر خرمشهر چیست. می بینیم تلقی ها، تلقیهای واضحی نیست.
خرمشهر یعنی وجود نقاط اشغالی در قدرت برآمده از انقلاب. یعنی وجود یک کسانی که مانع هستند انقلاب، قدرت برآمده از خودش را به دست بگیرد. این میشود خرمشهر. یعنی وجود نقاط اشغالی در حکومت.
حالا این که می گوییم اشغالی، اولا کجاهاست، ثانیا این که می گوییم اشغالی یعنی اشغال شده، کی اشغال شده؟ یا این که از اول اصلاً از اشغال درنیامد. این هم میتواند فرض باشد. یعنی یک نقاطی بود در انقلاب، انقلاب آمد یک جاهایی را آزاد کرد، یک جاهایی نتوانست آزاد کند. این فرض هم وجود دارد. این که عرض می کنم باید تبیین بشود این است.
آن جا می فرمایند که باید تبیین شود. جهاد تبیینی، جهاد تبیینی یعنی همین، یعنی خیلی روشن به مردم بگویید که قدرت دست انقلاب نیست. یک جاهایی قدرت دست انقلاب نیست. من می دانم این را شما بگویید می گویند ما چه کار کنیم. مردم می گویند. ما چه کار کنیم. شما یک جاهایی قدرت رأی دادن و به قدرت رساندن به ما دادید، بعد هم افرادی را معرفی می کنید، ما به این ها رای می دهیم. دیگر از ما چه می خواهید.
بگذریم که یک عده ای می گویند شما نمی گذارید، فیلترهایی دارید که نمی گذارند افراد صالح بیایند سرکار. این شبهه هم سر راه این سوال هست، این توقع هست، اما قابل جواب است. آن اولی سخت تر است. که در آن مسئله ما باید تکلیف مردم را در این که صحنه را به گونه ای آماده کنند خود مردم، که از دل این سازوکارهای مردم سالاری نهایتاً نقاط اشغالی آزاد بشود، خرمشهر ها آزاد بشوند و قدرت دست انقلاب بیفتد.
عرض بنده خلاصه اش این است ما امروز گرفتاری که داریم این است. حالا اگر سوال بشود الان چهل سال گذشته، الان چه وضع این حرف هاست. عرض می کنم خیلی خوب. به هر دلیلی، چهل سال گذشته و تازه ادعا میشود که قدرت دست انقلاب نیست کاملا، آن طور که باید باشد، به هر دلیلی بوده، الان با این واقعیت موجه ایم. این یک مطلب.
راهی هم جز این وجود ندارد که این آزاد شود، این قدرت، راهش هم همان مردم سالاری است که در این سخنرانی آقا فرموده اند راه تحقق دولت سلامی مردم سالاری است. منتها دو بعدش را گفته اند. با مسئولین در همان ۱۲/۹/۷۹ گفتند. با غیر مسئولین در جاهای مختلف گفتند از جمله همین جا که عرض کردم در دیدار با اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، تبلیغ را معنا کرده اند.
در سخنرانی سال ۹۵ هم که بحث خرمشهر را مطرح کردند، فرمودند جهاد تبیینی. جهاد تبیینی هم دو بخش است. یک بخش جهاد مقاومت است، جهاد نه گفتن به دشمن است، تسلیم نشدن به دشمن است و تبیین ضرورت نه گفتن به دشمن که از آثار و از لوازم توحید است. یک جای دیگری آقا گفته اند مردم ما ایمان به خدایشان خوب است، کفر به طاغوتشان باید تقویت بشود. در کفر به طاغوت، در بحث جهاد مقاومت، باید قدرت و بلوغ در نه گفتن را ما به مردم منتقل کنیم. برای چیست؟ در بحث خرمشهرهای اشغالی ما دو پدیده داریم. یکی وجود نقاط اشغالی، پدیده دوم گسترش اشغال. دشمن دارد تلاش می کند که نقاط دیگر را هم اشغال کند. البته نقاط اشغالی دست دشمن نیست. این را عرض کنم. این ها نکاتی است که واقعا وجود دارد در این فرصت محدود نمیشود و من یک مقداری از فضای بحث بیایم بیرون، نکته ای را عرض بکنم و بعد برمی گردم، هر مقدار وقت بود عرایضم را ادامه می دهم. این بحث ما طرح مسئله است. اگر هر سوالی پیدا میشود، هر شبهه و نقد و اشکالی وجود دارد، کاملا وارد است، وارد است در دستور ادامه کار، که بقیه مباحث در ادامه کار، در اتاق های اندشه ورزی، در پژوهش ها، در گفتگوها، هم اندیشی ها، این بحث ها تببین بشود، باز شود برای خود ما و بعد بتوانیم این ها را بیرون ببریم.
مسئله اصلی این است که ما با دو جهاد تبیینی مواجه هستیم. یک جهاد تبیینی، جهاد مقاومت برای جلوگیری از گسترش اشغال و یک جهاد دوم، این جاد عدم اطاعت است. لاتطع الکافرین و المنافقین [۱]که در همان جا فرمودند. یک جهاد دیگر جهاد اطاعت است. و اتبع ما یوحی الیک من ربک.[۲] تو برنامه داری، تو راه داری، باید بتوانی اسباب تحقق این برنامه و رفتن این راه را بر خودت فراهم کنی، از باب تهیه مقدمات زیر مقدمه. این هم میشود جهاد دوم، جهاد تبیینی دوم، که میشود جهاد پیشرفت و جهاد پیشبرد انقلاب. پیشرفت انقلاب به سمت نقاط اشغالی. نقاطی که عرض میکنم بعضی از نقاط از اول انقلاب آزاد نشد. نه این که انقلاب آمد، یک تصور اشتباه، انقلاب آمد، همه عرصه های مرتبط با خودش را آزاد کرد، بعد رفته رفته ما یک نقاطی را از دست دادیم. این نیست. یک بخشی از نقاط از اول انقلاب آزاد نشد و مشکل بزرگ هم همین است. منتها دست چه کسانی است آن بخش ها؟ دست کسانی است که توجه نمی کنند که این منطقه، منطقه ی مورد نفوذ دشمن است. منطقه ای است که دشمن به راحتی رفت و آمد دارد می کند. منطقه ای است که دشمن اثر می گذارد، دست خودی ها است. انقلاب به این معنا، ا قدرت سیاسی را آزاد کرد، اما در دست کسانی است که توجه نمی کنند که در این حوزه قدرت، در این سرزمینی که در اختیار آن هاست، دشمن راحت رفت و آمد می کند. منظورم چیست؟ منظورم فکر دشمن است.
امروز خرمشهرهای ما در اشغال فکر دشمن است، نه در اشغال شخص دشمن. کسانی که فکر دیگران را دنبال می کنند. لزوماً هم اسم شمن این جا نگذاریم. چون دشمن یعنی خصومت ورزی و این ها. کسانی که فکر انقلاب و اسلام را در حاکمیت دنبال نمی کنند. در اقتصاد ما فکر اسلام و انقلاب خیلی جاها دنبال نمی شود. فکر دیگری حاکم است. از اول انقلاب هم تا الان بوده. در بخش هایی از فرهنگ، وضعیت همین است. این آن نقاطی است که آزاد نشده از اول. ما تکلیف خودمان را مشخص نکردیم. ما نرم افزارهای اداره کشور و نظامات اداره کشور و الگوهای پیشرفت را تدوین نکردیم. تازه الان الگوی پیشرفت دارد تدوین میشود. حضرت آقا در آن نشست اندیشه راهبردی گفتند ما بعد از سی و چند سال تازه نشستیم می گوییم ما باید الگوی پیشرفت داشته باشیم. بله در این سالها ما حرکت ۷ و ۸ داشتیم. یعنی ثبات و قراری براساس فکر انقلاب نداشتیم. یعنی راهبرد برای پیشرفت نداشتیم. الان تازه داریم این کار را می کنیم که هنوز هم وضعش این طوری است که تثبیت نشده فعلاً یک ابلاغ موقتی شده. این سند پایه ای که دنبال شده است.
به هر صورت ما دو جهاد داریم. جهاد مقاومت که این باید تبیین بشود برای عدم اطاعت از طاغوت، برای جلوگیری از گسترش اشغال و جهاد پیشبرد برای رفع اشغال. این کاری است که باید انجام شود. این مردمی که انقلاب کردند، این مردمی که نظام اسلامی تاسیس کردند، این مردم پای دولت اسلامی هم هستند. این مردم می خواهند اسلام این جا حاکم شود، به اسلام عمل بشود. اگر اعتراض می کنند، به قولی به خاطر این نیست که به اسلام عمل میشود، به خاطر این است که به اسلام عمل نمیشود. ما باید به مردم بگوییم اگر می خواهید به اسلام عمل بشود این تکلیفتان است. باید این کار را انجام دهید. این میشود وظیفه تبلیغ. ایجاد تفاهم ذهنی که بعد مردم احساس مسئولیت کنند و به میدان بیایند. این کار سخت است. به خصوص که چهل سال هم گذشته، بسیار سخت است.
بگذارید من از بیانات آقا در این وقت پایانی بخوانم. هر چند حرف ها خیلی ماند. کار سختی است.
یکی از حضار: فرمایشی خود حضرت آقا دارند. گفتند که اگر مردم از عمل نکردن به اسلام مواجه شوند با … نسبت به اصل ریشه ها و اصل اسلام، فرمایش امام هم همین است، نسبت به نظام برمی گردند. نه این که منتظر میمانند شما عمل کنید.
ببینید امام دو تا بیان دارد در این زمینه. یک بیانش بشارت است، بلکه خبر است و آن این که مردم پای این انقلاب تا ظهور ایستادند. این حرف خیلی سنگینی است. حالا آن موقع امام می گفت ما می شنیدیم و نمی شنیدیم. ولی بعدا وقتی فکر و تأمل کردیم، حرف خیلی بزرگی است. امام می گفت مطمئن باشید این مردم ایستادند تا آخر. یعنی خدا اراده ای کرده در این عصر. یک جایی امام می گوید خدا این مردم را بعث کرده، برای این که به شما کمک کنند، شما این قافله به ظهور برسانید یعنی این اراده خدا را امام به ما خبر می دهد. اما همین امام می گوید مراقب باشید. آن بشارت است، این انذار است. مراقب باشید. اگر اسلام این بار سیلی بخورد، یک بار می فرماید تا آخر بلند نمی شود. یک بار هم می فرمایند حالا حالاها بلند نمیشود. این هم هست. خدا اراده کرده است. وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا…[۳]، تحققش همین جاست، در این انقلاب است. خدا اراده کرده. داریم می بینیم انقلاب دارد پیش می رود که در زمینه تبلیغ در این پیشرفت های انقلاب هم خیلی ما ضعیف هستیم.
یکی از حضار: کلام حضرت امام این است که تا زمانی کحه مسئولین در صحنه هستند و به وعده هایشان عمل می کنند مردم پای انقلاب هستند ولی آن ها وقتی بلرزند یعنی اختلاس و فساد و فلان، مردم وقتی می بینند اصل و مبنا متزلزل شده، نمی مانند پای انقلاب.
مطلب از این قرار است انقلاب تمام ظرفیت و سرمایه اش، مسئولینی که سرکار بودند و هستند نیست. من به بیانات آقا مراجعه می کنم. آقا پارسال گفتند که این دیوانسالاری فرسوده، برای انقلاب مشکل درست کرده است. راه را چه گفتند. بازگشت به نظام امت و امامت. یعنی چه؟ یعنی در همین انقلاب یک ظرفیت هایی هست، می توان به او مراجعه کرد، با او آمد و این مشکل مشکلات مسئولین و کوتاهی مسئولین را حل کرد.
جای دیگری آقا می فرمایند رهبری بازوهایش همین قوا هستند. همین نظام و حکومتی است که هست. سال ۸۰ می فرمایند اما اگر مسئولین نخواهند، نتوانند و نکنند، آن وقت حل مشکل با مردم خواهد بود و مردم نشان داده اند که حمایتشان تضمین شده است برای انقلاب اسلامی. یعنی ما این ظرفیت امام و امت را داریم. ماها به عنوان کسی که واسطه این ظرفیت هستیم، نه واسطه اصلاح امور مسئولین، آن کار دیگری است، در جای خودش، در نقشه راه انقلاب، در مرحله سوم وجود دارد. اما در این قسمت، در بحث مردم سالاری، از زاویه تکالیف مردم، ما باید مردم را امت این امام بکنیم، ملازم این امام بکنیم، همراه این امام بکنیم. با مردم تفاهم بکنیم، مردم احساس مسئولیت کنند، مسئولانه بیایند در میدان، وقتی آمدند، تمامی این ظرفیت های مردم به کار گفته میشود، ظرفیت هایی که ما می دانیم معطل است، ما می دانیم ظرفیت مرم برای پیشرفت کشور معطل مانده. در هر عرصه ای.
لذا اگر ما به یک عارضه ای، به یک نقیصه ای برخوردیم در مسئولین، این پایان کار نیست. خطرناک است. اگر از این ظرفیت ما استفاده نکنیم آن مطلبی که شما می گویید اتفاق می افتد. مسئولین نخواهند، نتوانند و نکنند، هیچ کسی هم نیاید به کمک آقا، که مردم را فرابخواند آن حرکت توسط مردم اتفاق بیفتد، مردم مأیوس میشوند. این خطرناک است.
الان هم می بینید آقا می فرمایند جوانان، چقدر می گوید جوانان. یعنی چه. حتی در فرمایشات ورزشگاه فرمودند که این پیرها، آن هایی که مجرب اند، آن هایی که خسته نیستند، آن هایی که بی حال نیستند، بیایند به این جوان ها کمک کنند. این جوان ها، لوکوموتیو حرکت این قطار انقلاب اند. این یعنی چه؟ یعنی همان استبدالی که شما می فرمایید. منتها این استبدال را میشود استفاده کرد، میشود اراده الهی را ما خودمان سوار بشویم، این سنت الهی را به کار ببیندیم.
در هر صورت می خواهم عرض کنم، آن قسمت آخر عرایض بنده است، قسمت های قبل عرض کردم پر از نکات و مضامینی است که باید هم اندیشی شود. اما فکر می کنم براساس بیان آقا، این هم یک مسئله مهمی است که ما برای تبلیغ امروز شرایطمان خیلی سخت است. اما نباید ترسید از این شرایط، که بترسیم برویم به مردم بگوییم مردم شما تکیف دارید، می گویند تازه بعد از چهل سال ما تکلیف داریم. بروید به مسئولین بگویید. این ممکن است در خود ما یک تردیدی ایجاد کند. که آن تبلیغ رِسَالاَتِ اللَّهِ را درست انجام ندهیم که فرمود وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لاَ یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ [۴].
می فرماید امروز شما در یک چنین وضعیتی قرار دارید. نباید هم بترسید. وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لاَ یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ. از هیچ چیز نترسید. از سختی های راه نهراسید. نه این بگویید سختی نیست، سختی هست، اما از این سختی نترسید. به استقبال کارهای دشوار و سخت بروید. کارهای نشدنی را انجام دهید. مگر در ایران نشد.
بعد می فرمایند که آقای طالقانی به من می گفتند که این که امام می گوید شاه باید برود معلوم است که شاه نمی شود برود. باورش نمی آمد آقا طالقانی این حرف امام را. آقا میگویند آقای طالقانی به خود من گفت این مرد حرف هایش عجیب است. چیزهایی که نشدنی است او می گوید و میشود. یکی رفتن شاه بود. امروز یکی از آن نشدنی ها این دولت اسلامی است. دومین نشدنی جامعه اسلامی است. سومین نشدنی تمدن اسلامی است. این را جانشین امام به ما وعده داده است. گفته است می شود.
تکه آخر این که می فرمایند که خلاصه باید رفت جلو. بعد مثالها و آیه هایش فراوان است. خدای متعال آیه هایش را به ما نشان می دهد.م ی فرمایند نشان می دهم که شما بشناسید این آیه ها. آقا می فرمایند، در آن مناسبت این سخنرانی، که هیچ کس باور نمی کرد بزرگترین انقلاب زمان حاضر در کشور اسلامی در مصر اتفاق بیفتد. مثل کمپ دیوید، مثل حسنی مبارک و امثال این ها.
بعد می فرماید بروید سراغ کارهای نشدنی، تا بشود. تصمیم بگیرید بر برداشتن کارهای سنگین تا بردارید. زحمت ها، رنج ها، محرومیت ها و جوابش چیست. کَفَى بِاللَّهِ حَسِیباً. توکل بکنید بر خدا. این لازمه یک تبلیغ اسلامی است که اگر راه روشن است، اگر راه را گفتند، این راه امکان دارد، دیگر سختی هایش را باید به خدا سپرد.
نکته آخر این که این حرف ۲۷ سال است توسط آقا گفته شده است. این که امروز ما باید قدرت را به انقلاب برگردانیم. سال ۷۰. از آن سال تا الان رهبر مکررا تکرار کرده و در بین نخبگان چندان توجه نشده است. امروز نخبگان ما چه وضعی دارند؟ معترض، متوقع، بلکه اپوزسیون. بلکه منتقد به آقا. خیلی خب، اشکال ندارد. اما یک نکته را هم بگویند. این حرف ناگفته را بگویند که این رهبر ۲۷ سال پیش این را به ما گفت. گفت اگر می خواهید از انقلاب، ثمرات بگیرید، همین ثمرات مادی، قدرت را به انقلاب برگردانید.
آقا سال ۷۰ گفتند ما موانع را برداشتیم برای حرکت به سمت دولت اسلامی. انگشت اشاره رهبر، فرمانده میدان، هدف را مشخص کرد؛ به سوی دولت اسلامی. این نخبگان ۲۷ سال است نمی گویند، اعتراف نمی کنند که رهبر از ۲۷ سال پیش گفت، ما نگفتیم این میدان و مسئله چیست، چه کار باید کرد، وظیفه ما چیست، نقشه راه عملیش چیست، نقش مردم چیست، تقسیم وظایف و ماموریت ها کدام است. نمی گویند ما این ها را نگفتیم. به هر کسی بگوییم می گویند ما وظائف مان را عمل کردیم. مخاطبین ماها هستیم، همه ماها متوجه هست این خطاب تکلیفی به ما.
بنده میخواهم عرض کنم که چه بسا ما که یک توبه ای هم باید بکنیم. البته آقا توبه را زودتر کرد. سال گذشته. چون امام است دیگر، بار امت را به دوش می کشد، به جای او توبه میکند، ما هم توبه کنیم. توبه کنیم که یک وقت خدای نکرده، دچار دوری از رحمت خدا نشویم. این انقلاب، این آیات الهی، این هایی که خدای متعال برای مردم بیان کرد، اگر توسط ماها برای مردم بیان نشود خدای نکرده مصداق الذین یکتبون ما انزل الله من البینات و الهدی میشویم. من بعد ما بینا الله و الناس. خدای نکرده ما مخاطب این میشویم و ادامه اش این است؛ اولئک یلعن الله …. . لعنت یعنی چه؟ دوری از رحمت خدا.
ما در جامعه مان هم رحمت خدا را می بینیم، هم آثاری از عدم رحمت خدا. مخلوط است فعلاً. تکلیف هنوز یکسره نشده است. اگر برگردیم این بیانات آقا را ببینیم و متوجه کارهای نکرده و کارهای قضا شده مان بشویم خدای متعال رحمتش را نازل خواهد کرد و این گره ها باز خواهد شد. مردم هم سریع الرضا هستند.
یکی از حضار: من این سوال دارم. دولت اسلامی می فرمایید یعنی چه؟ ما الان مطابق قانون اساسی مراکز قدرت مشخص است و عمده آن ها دست ولی فقیه است. فقط یک نهاد رای گیری میشود. الان شما می فرمایید قانون اساسی را باید منتفی کنیم، یا منظور از دولت اسلامی چیست؟
این که بگوییم قدرت تمام دست رهبری است، این طور نیست. قدرت در قانون اساسی تقسیم شده است. این که بگوییم یک نهاد فقط منتخب است و انتخابی است این طور نیست. هم مجلس و هم قوه مجریه.
انتقادهای شما متوجه کدام قسمت از قدرت است؟
در این جلسه جزییات را نمی شود باز کرد. اجمالا این مجموعه هایی که قدرت دارند، چه قوه قضاییه، چه قوه مقننه، چه مجریه، چه جاهای دیگر، نهادهای مختلف مثل صدا و سیما، مثل حوزه های عملیه، آن بخشی که به حکومت متصل است، این ها جز این مجموعه و سوال هستند که آیا این ها به وظایفشان درست عمل کردند یا نه. نقش مردم در همه ها چیست؟ این ها باید در جزییات تعیین و تبیین کرد، در درون خودمان و بعد این ها را به مردم بگوییم. بگوییم مردم، شما دراین جا چنین نقشی دارید. حتی من عرض کنم نهادهای منتخب که معلوم است وضعش، حتی در نهادهای منتصب، تعبیر آقا را ببینید، خیلی ظرافت دارد. می فرمایند که بعضی افراد را من نصب کردم، اما مدیریت آن جا با من نیست. فرض کیند صدا و سیما. سوال دانشجویان هم صدا و سیما بود. صدا و سیما مدیریتش با من نیست. من او را نصب کردم. من مسئولم باید پاسخ دهم به چه؟ شما اگر از من بپرسید چرا فلانی را نصب کردید، من باید جواب دهم، جواب هم می دهم. اما اگر بپرسید چرا فلانی که نصب کردی آن طوری عمل کرد، بروید از خودش بپرسید. این شانه خالی کردن و سلب مسئولیت از خود نیست. بلکه دارند هدایت می کنند مردم را که شما به منتصبین و منصوبین من هم می توانید حرف بزنید و مطالبه کنید و اصلاً من نصب کردم براساس تشخیصی که دادم، یک بخشی از کار دست شماست. البته خود آقا هم به آن منصوبش می فرماید من داد می زنم، ده برابر آن چه که به شما می گویم در جلسات خصوصی می گویم.
این ها حرف هایی است که سرور من، این ها را باید باز کنیم، معلوم کنیم واقعیت مسئله چیست. کار به جایی رسیده که آقا عذر می آورند برای کسانی از مسولین و منصوبین خودش که حرف ایشان را گوش نمی دهند. می فرمایند که این هایی که حالا آن کارهایی که به آن ها می گوییم انجام نمی دهند این ها لجاجت ندارند. ببینید. این یعنی چه؟ یعنی نمی کنند، در جلسات خصوصی آقا می گویند من ۱۰۰ بار، این جوری می زنند روی دستشان، من صد بار گفتم این راهش نیست. به نهاد منصب خودشان هم گفتند. وقتی آن فرد منصوب صدبار دیگر همان کار را می کند چه کار باید کرد؟ عوضش کنید اگر دومی، همین کار را کرد، چه کار باید کرد، عوضش کنید. این که راه نشد. مشکل کجاست؟ از کجا باید حل شود؟ گفتم مردم و بعد در رأسش جوانان. چیزی که آقا بهش رسیده که فرموده جوانان باید این مشکل را حل کنند.