هرچند نگاه مکتبی از ابتدای انقلاب اسلامی وجود داشت و «هدفهای این حرکت، از اول انقلاب ترسیم شد؛ هم در شعارهای مردم، هم در بیانات امام (رضوان اللّه تعالی علیه) نقشه راه به طور اجمالی معلوم شد»؛[۱] اما به تصریح رهبری «در طول زمان، در این سی سال، نقشه راه تدوین شد، پخته شد، تکمیل شد».[۲] بنابراین آنچه شایسته بررسی دقیق است، تحلیل زمینههای تاریخی و جریاناتی است که در بستر این سی سال شکلگرفته و بهنوعی مقدار و نوع و جهت پرداخت رهبری به مکتب انقلاب اسلامی را مشخص کردهاند. این مسئله در حقیقت به دنبال تحلیل ریشههای تاریخی و اتفاقات خارجی دخیل در تکون این اندیشه است تا به زوایای بیشتری از این حقیقت پیببرد. ماهیت انقلاب در سال ۵۷ و ۵۸ اگرچه بهشدت در چالش با دشمن قرار داشت اما پیشرونده بود و حالت مقاومت نداشت. بلکه مقطع اول دولت سازی نیز که همان ارائه تصویر کلی از دولت اسلامی در قالب قانون اساسی بود، با سرعت زیادی به وقوع پیوست و تا اینجا ماهیت حرکت، پیشرونده و پیشبرنده بود. اما از سال ۵۸ که روند دولت سازی وارد مقطع بسیار مهم و سخت «اسلامی سازی روش و منش دولتمردان» شد، مسیر دولت اسلامی دچار موانع و دشمنان بیرونی و درونی در لایههای امنیتی، سیاسی، فرهنگی و نظامی شد. فتنه گروههای مارکسیست و مجاهدین و جریان مذهبی، کارشکنی ملی مذهبیها و ملیها، اختلافات بین نیروهای انقلاب در دو قالب حزب جمهوری و مخالفان تحزب، پیدایش دو جریان سنتی و جدید در درون حزب، اختلاف دو جریان سیاسی موسوم به راست و چپ در مجلس دوم و دولت و مهمتر از همه عدم آمادگی معنوی-معرفتی دولتمردان برای برداشتن بار سنگین دولت اسلامی، موانعی بود که دستبهدست هم دادند تا دشمن از راه جنگ نظامی انقلاب را وارد دوره مقاومت کند. با پیروزی انقلاب اسلامی در چالشهای اول انقلاب و جنگ تحمیلی و دستیابی ملّت و دولت به معنویت و معرفتهای نسبی، میرفت که مسیر دولت اسلامی بهشتاب مطلوبی روی آورد اما دشمن با شناخت عمیق از عقبه فرهنگی انقلاب در دهه شصت، نقشه تهاجم فرهنگی سختی را علیه انقلاب اسلامی سامان داد و انقلاب اسلامی و اسلامی سازی دولت را دوباره در حالت مقاومت و دفاع قرارداد. تهاجم فرهنگی که در حقیقت چهار فلش عملیاتی داشت و متوجه ایمان مردم و مسئولان به اسلام و انقلاب بود، علیرغم انذارهای رهبری به خاطر ناخودآگاهی و عدم تقابل شایسته از طرف برخی مسئولین، در ایمان بخشهایی از مردم و مسئولان اثر گذاشته و میکروب دنیاطلبی در درون انقلاب گسترش یافت و کار به پیدایش مفاسد اقتصادی و ثروتهای بادآورده کشید. بر همین اساس از اواخر دهه شصت، رهبری مبارزه خود علیه تهاجم فرهنگی را شروع کردند و این کار تا اوایل دهه هفتاد ادامه داشت سپس مبارزه علیه دنیاطلبیها و مفاسد اقتصادی و اشرافی گری را تا اواخر دهه هفتاد در دستور کار خود قراردادند. تا اینکه بالاخره در سایه مجاهدت امام و امّت انقلابی و ریزشهای غصهدار و البته رویشهای امیدوارکننده، فتنه ۷۸ شکستخورده و درنتیجه «عمده قوای حیاتی کشور در اختیار نظام اسلامی قرار گرفت». [۳]بر همین اساس، رهبری فصل جدیدی از هدایتگری خود را شروع کردند؛ این فصل با عنوان «دعوت به دولت اسلامی» همه هدایتگریهای رهبری تا پایان گام مقاومت بلکه در مقطع کنونی گام دوم را پوشش داده است بهطوریکه هر چهار مقطع نهضت دولتخواهی، بازگشت به ارزشها، مقاومت سیاسی در برابر فتنه ۸۸ و مقاومت اقتصادی آن، برپایه مبانی، اهداف و وظایف مکتبی که در ۱۲ آذر ۷۹ تبیین شده است پیش رفته و درهمه آنها چارچوب نقشه راه ترسیم شده براساس مکتب محافظت شده است. بنابراین مهمترین نقطه عطف تدوین مکتب انقلاب اسلامی را باید بیانات ۱۲ آذر سال ۷۹ در جمع کارگزاران نظام دانست. ضرب شستی که با تکرار آن به مدت ۵ سال به ایجاد گفتمان عمومی دولت اسلامی منجر شده و مسیر دولت اسلامی را دستخوش تغییرات بسیار مطلوبی کرد طوری که دهه هشتاد به دهه بازگشت به ارزشها نامیده شد و میرفت که روند اسلامی سازی دولت را شتاب بخشد و دوران مقاومت در برابر هجومهای خارجی و داخلی را پایان دهد. اما سازماندهی جریان آفت خورده در انقلاب باهم پیوندی و همسویی خواسته یا ناخواسته با دشمنان در نیمه دوم دهه هشتاد، با تحمیل یک فتنه سنگین، مجدداً فضای تهاجم علیه انقلاب و مقاومت انقلاب در برابر این تهاجمات را بازگرداند. حمله انقلاب به سمت اسلامی سازی دولت و ضد حمله دشمن علیه انقلاب و دولت اسلامی در سالهای پایانی دهه هشتاد و آغاز دهه نود نشاندهنده پدیدهای بود که رهبری آن را به دیوانسالاری فرسوده رسوخ کرده در دولت اسلامی تعبیر کردند. وجود دیوانسالاری فرسوده که با تجدید سازمان سیاسی و اجتماعی دوباره قدرت را به دست گرفت، موجب افزایش فشارهای بینالمللی بر انقلاب شد. بر همین اساس رهبری دولت اسلامی را دولت مقاومت نامید و حرکت انقلاب تا چهلمین سال انقلاب اسلامی، حرکت مقاومتی بر پایه اقتصاد شد. این در حالی بود که در ابتدای دهه هفتاد و انتهای دهه هشتاد رهبری فرمان پیشروندگی بهسوی دولت اسلامی را صادر کرده بودند.
[۱]. بیانات در اجتماع مردم بجنورد ۱۹/۷/۱۳۹۱
[۲]. بیانات در اجتماع مردم بجنورد ۱۹/۷/۱۳۹۱
[۳]. بیانات در خطبههای نماز جمعه ۲۶/۹/۱۳۷۸