انقلاب به معنای تحول عمیق بنیادی است. از آنجا که انقلاب یک موجود زنده است و با شتاب به سمت جلو حرکت می کند پس درتمام نقاط مسیر حرکت انقلاب یک تحول مورد انتظار است. این مسئله در خصوص مراحل حرکت انقلاب واضح تر است. به این معنا کنار رفتن یک حاکم فاسد وابسته بی کفایت و کودتایی در سال ۵۷ در ایران یک تحول یعنی همان تحول انقلابی بود. بعد از آن در سال ۵۸ تاسیس و رسمیت یافتن نوع حکومت بعد از حکومت شاهنشاهی یعنی حکومت جمهوری اسلامی هم یک تحول انقلابی دیگر بود.
ما در گام دوم اولین مرحله ای که پیش رو داریم مرحله تحقق دولت اسلامی است این یعنی ما هنوز در حرکت انقلابی خود به دولت مطلوب اسلامی نرسیدهایم. از سال ۵۸ تا سال ۹۸ که مربوط به گام اول انقلاب می شود لازم بود حرکت انقلابی از مرحله تحقق دولت اسلامی با موفقیت عبور کند. پرواضح است که این هدف تأمین نشد اما سوال این است آیا حرکت دولت در گام اول به سمت اسلامی تر شدن بوده است یعنی ما در دولت سازی اسلامی در گام اول یک حرکت تحولی و انقلابی داشته ایم؟ البته پاسخ این سوال مطلقا منفی نیست اما تعبیر بهتر این است که این حرکت رضایت بخش نبوده است حاصل این است که بگوییم آنچه در گام دوم برای تحقق دولت اسلامی باید تحقق یابد آهنگ حرکت و شتاب و سرعت حرکت به سمت دولت اسلامی است. در سرعت و شتاب، تحول بهتر آشکار می شود اما آنچه بیشتر در این مقاله مورد نظر ماست سوال دیگری است.
می دانیم که دستگاه های حکومتی از نظر دارا بودن شاخصه های اسلامیت یکسان نیستند لذا وقتی می گوییم دولت هنوز اسلامی نشده یعنی معدل اسلامیت همه دستگاه های حکومتی اکنون مطلوب نیست.
اما سوال این است آیا می توان گفت اکنون دستگاهی وجود دارد که دارای شاخصههای مطلوب تراز دولت اسلامی است؟ پاسخ این سوال را از رهبری بپرسیم ایشان می گویند همه دستگاه ها و همه افراد باید اسلامی میشوند از من تا بقیه. بنابراین وقتی حتی رهبری خود را از این امر استثنا نمی کنند و وقتی معلوم می شود هیچیک که از آحاد مسئولان از شمول حکم اسلامی شدن معاف نیستند، پس در مورد دستگاه ها هم همین وضع وجود دارد و هیچ دستگاهی از ضرورت تحول انقلابی به سمت اسلامی شدن معاف نیست. البته در خصوص میزان اسلامی شدن لازم برای آحاد مسئولان و دستگاه های حکومت برای برای اعلام عبور از این مرحله هم یک نکته وجود دارد که باید در جای دیگری به آن پرداخت.
یکی از روش های تحقق دولت اسلامی نظارت بر عملکرد هاست. این نظارت قاعدتاً با نقد این عملکردها توأم است. در مسئله نقد نیز مسائلی از جمله روش های نقد و توجه به اولویت در نقد ها وجود دارد.
اما مهمتر از مسئله نظارت موضوع ارتقاء آگاهی و آمادگی مردم برای مشارکت در تحقق دولت اسلامی است این امر از دو جهت ضروری است:
اول اینکه اگر در امر نظارت تنها بخش هایی از مردم و نخبگان فعال باشند بهره کافی و لازم از این ابزار برای دولت سازی برده نخواهد شد و چه بسا موجب هزینههایی هم بشود پس در دولت سازی ما نیازمند نظارت عمومی هستیم و این یعنی در گام دوم یکی از نقاط تحولی موضوع نظارت است. و معلوم است که تحقق نظارت عمومی لوازمی دارد که مهمترین آن ارتقاء آگاهی و آمادگی عمومی مردم است.
دوم اینکه مهمتر از امر مهم نظارت مسئله انتخاب کارگزاران توسط مردم است در گام دوم در این امر نیز باید یک تحول انقلابی رخ دهد معنای این حرف این است وضعیت انتخاب های مردم در گام اول بگونه ای نبوده تا نتیجه آن انتخاب های اصلح و پی در پی و سرعت گرفتن حرکت دولت سازی اسلامی شود.
در زمانی که مشکلات داخلی و فشارهای دشمن خارجی زیاد شده و نقدها و اعتراض ها و فریاد ها از هر سو به گوش میرسد و این نگرانی ها را را افزایش می دهد، تحملها را کم و صبرها را می ساید و قرارها را می برد و دوستان و علاقه مندان انقلاب را نا آرام میکند سخن گفتن از اولویت تبیین امور به عنوان راهبرد اصلی دولت سازی و ارتقا بخشی آگاهی و آمادگی مردم برای مشارکت عمومی در دولت سازی بر نقد و نظارت عمومی بر اشکال ها و خطاها کار آسانی نیست اما معلوم نیست در حوزه تکالیف ما همیشه باید به سراغ آسان ترین ها برویم. به ما وعده داده شده العاقبه للمتقین و اینکه تقوا راهگشاست و تقوا موجب گشایشهای غیر محاسبه شده و غیر منتظره می شود.