شناخت زمانه ی حسین (ع)

چاره ای نیست جز اینکه بگوییم امروز معارف مکتب عاشورا به طور واقعی یعنی در بستر مسائل جدی آن عصر به مخاطب این دوران منتقل نمی شود.
در منابر و تریبونها و رسانه ها از مقامات معنوی اباعبدالله علیه السلام آنقدر که می فهمیم و یا شنیده ایم برای مخاطبان نقل می کنیم، از ظلم های آشکاری که بر اهل بیت روا داشتند ذکر می کنیم. بر مصیبتهای اباعبدالله و خاندان و یارانش مرثیه می گوییم؛ از ناامنی از تشنگی از غربت از قتل از اسارت از توهین و تحقیر و مانند آن و از شجاعت و از ایثار و مقاومت و استقامت در رکاب امام حسین، از روح حماسی یاران اندک حسین ع، از عدم بیعت و پایداری اباعبدالله در برابر یزید می گوییم اما از جامعه ای که بزرگان علمی و سیاسی که پرورده اسلام بودند و در جامعه آن روز مورد توجه بودند و از استدلال ها و توجیهات شان برای در نیفتادن با یزید چندان نمی گوییم.
استدلال هایی که با عقل ظاهری و مردم پسند معقول می نمود. می گفتند مقاومت در برابر قدرت شام فایده ندارد، می گفتند جامعه مدینه و مکه و کوفه بر اثر رقابت‌های سیاسی و جنگهای داخلی ۵۰ سال گذشته ونیز فریبکاری های و سرکوب های معاویه در ده سال اخیر دیگر آن انسجام دوران پیامبر را ندارد و دیگر نمی تواند در برابر یک اختلاف داخلی دیگر در میان مسلمانان تاب آورد، می گفتند مسلمانان بار دیگر نباید به جنگ داخلی و برادر کشی دچار شوند، می گفتند بسیاری از اصحاب پیامبرص آن شعار و شعور نبوی را کنار گذاشته و به زندگی عادی و پر تجمل خود مشغولند. می گفتند جبهه بندی قاسطین، ناکثین و مارقین را در برای امیر المومنین ع آن مصلح بزرگ ندیدید؟ آیا علی ع در برابر این جبهه موفق شد؟ آیا مردم او را یاری کردند؟ می گفتند خاندان پیغمبر حداقل یک حرمت ظاهری میان مسلمانان دارد، حداقل کاری نکنید این حرمت ریخته شود آن وقت دیگر در جامعه اسلامی هیچ مسلمانی امنیت نخواهد داشت. شما هم همان رویه حسن بن علی و مماشات با حکومت را دنبال کنید، قدرت شام را دست کم نگیرید مسلمانان در ضعف و تفرقه به سر می برند.
این وضع کسانی بود که باید در میان مسلمانان روشنگری می‌کردند و آنها را به مقاومت در برابر انحراف بنی امیه از اسلام دعوت می کردند این گروه ها نه تنها چنین نمی کردند بلکه امام را نیز به تسلیم در برابر وضعیتی دعوت می کردند که نهایت آن بدبختی مسلمانان و نابودی اسلام بود
اینجاست که باید برای مردم عاشق امام حسین ع در این عصر از مشکل بزرگ و اندوه شدید امام گفت و اینکه بدانند این غم را چه کسانی بر امام تحمیل کردند؛ دوستداران امام، موجهین، محترمین و شخصیتهای مورد اعتنای مردم نه یزید و ابن سعد عبیدالله بن زیاد.
اینجاست که باید گفت امام«صبرش فقط این نبود که بر تشنگی صبر کند، بر کشته شدن یاران صبر کند؛ اینها صبرِ آسان است. صبرِ سخت‌تر این است که دیگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هی بگویند آقا نکنید، این کار غلط است، این کار خطرناک است. هی ایجاد تردید کنند. چه کسانی؟ افرادی مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبیر، عبدالله عباس؛ این شخصیتهای برجسته‌ی بزرگ آن روز دنیا، آقازاده‌های مهم اسلام، اینها هی بگویند نکن این کار را. هر که باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فکر میکند که من دیگر تکلیفی ندارم، اینها که دارند اینجوری میگویند، دنیا هم که دارد آنجوری حرکت میکند، بگوئیم و بگذریم.»(بیانات رهبر معظم انقلاب)
امروز جامعه ما در برابر یک سپاه جهانی مرکب از کفر و شرک و نفاق قرار دارد و ۴۰ سال است با سران این اردوگاه به بیعتی ذلیلانه و خسارت بار تن نمی دهد، همچنین امروز جامعه ما در برابر موجهینی قرار دارد که می گویند بس کنید آقا! دیگر مردم تاب و تحمل ندارند، آن روحیات اول انقلاب از میان رفته، دیگر آستانه تحمل مردم در برابر سختی ها و فشارها پایین آمده، انواع فسادهای فرهنگی سیاسی اقتصادی و اجتماعی جامعه را فرا گرفته، مردم دیگر امیدی به تحقق آرمانهای صدر انقلاب ندارند. اینقدر شعار ندهید و مردم را به زحمت نیندازید.
این گروه امروز با زبان تیز و دراز می گویند مردم روی زمین زندگی می کنند نه روی ابرها، کمی واقع بین باشید. رویاهای زیبایتان را کنار بگذارید. شما نمی توانید این ناهنجاری ها و مفاسد را که وعده داده بودید از میان ببرید. اگر این کار شدنی بود، چهل سال فرصت برای آن کافی بود. شما نمی توانید عدالت را محقق کنید، شما نمی توانید در زمانه ای که فرهنگ مسلط منافقانه ی امویِ استکبار حاکم است، فضایل و مکارم اخلاقی و رفتاری را در جامعه آنطور که در ابتدای انقلاب و عده دادید محقق کنید. شما نمی توانید یک دولت اسلامی مطلوب و یک جامعه نمونه اسلامی بسازید. نمی‌بینید مسلمانان در عالم در نهایت تفرقه، حاکمانشان غرق در فساد و تسلیم در برابر قدرت اموی استکبار هستند و یکی یکی امان نامه بنی امیه زمان را امضا می‌کنند و مردمانشان به سکوت و رضایت به دنبال زندگی خود رفته اند؟
پس ما هم به فکر خود باشیم. ما نمی توانیم تنها باشیم. اگرکمی کوتاه بیاییم آنها هم نرم می شوند، آنگاه زندگی برای مردم ما آسان تر می شود و الا روز به روز فاصله مردم با حکومت بیشتر شده و مجبور می شویم از همین دستاوردها هم عقب بنشینیم و نهایتا هم چوب را بخوریم و هم پیاز را.
به زندگی و وضع و حال مردم نگاه کنید. نمی بینید مردم به همین دینی که دارند راضی هستند؟ امام حسین را دوست دارند اما سبک زندگی غربی را هم دوست دارند، ظهور حضرت حجت را انتظار می کشند اما به همین تمدن غرب نیز راضی هستند و علی را دوست دارند اما گاه به معاویه صفتها ها امید می بندند؟ شما با این مردم به دنبال اهداف رویایی و شیرین نباشید. به همین وضع موجود بسنده کنید تا شاید فرجی پیش آید. لجاجت ما در برابر استکبار هم او را عصبانی تر و هم مردم را از ما دورتر می کند. به حکم عقل و دین تن دهید. دین نخواسته است آنجا که قدرت ندارید برای خود تکالیف مالایطاق بتراشید
آیا نمی بینید بسیاری از یاران انقلابی امام به چرب و شیرین دنیا گرفتار شده و اهداف انقلاب را فراموش کرده و به دنبال یک زندگی آرام و مرفه و غرق در تعیش و خوشگذرانی و جمع ثروت و مال هستند؟ آیا اینها اجازه می دهند شما باز هم شعارهای عدالت و آزادی و آگاهی و مقاومت و ایثار را در جامعه رواج دهید؟

آری امام حسین ع نیز آن روز در برابر همین نوع شبهات قرار داشت. جامعه اسلامی در آن روز نیازمند کسانی بود تا مجدداً مردم را به عهد شان در برابر جانشین رسول خدا ص متذکر شده تا مردم #متحول شوند و آن #حرکت_عمومی پشت سر امامشان به سمت اهداف و رفع موانع شکل بگیرد
اما جامعه ی ما باید بداند امروز نیز پرچم حسین بن علی بالاست. یاد حسین امروز باید مردم را به این پرچم هدایت کند. ما هم باید بدانیم امروز آن تحول عظیم مورد انتظار شدنی است چرا که «آن که در مقابل این اظهارات، در واقع وسوسه‌ها، تردیدافکنیها، راه شرعی درست‌کردن‌ها بایستد و دلش نلرزد و قدم در این راه بگذارد، او همان کسی است که میتواند این تحول عظیم را به وجود بیاورد. و امام بزرگوار ما در این جهت تشبّه کردند و اقتفاء کردند به سید و سالار شهیدان،» (بیانات رهبر معظم انقلاب) ما دیدیم یکبار امام راحل آن جامعه ی مرده ی خو کرده با نظام عفن شاهنشاهی را بیدار و متحول کرد. در آن زمان نیز امام راحل در مقابل اظهارات و وسوسه ها و تردید افکنیها و راه شرعی برای فرار از تکلیفها خون دل می خورد و ایستادگی می کرد تا آنکه نصر خدا رسید. امروز هم همان امام در جامعه ی ما حاضر است و پرچم ایستادگی و دعوت حسین را بر دوش دارد
مردم امام حسین را دوست دارند. آنها در گذشته این عشق را در میدان جنگ نشان دادند. امروز منابر و صدا ها باید امام حسین را در میدان زندگی به مردم نشان دهند. اگر مردم یک دهه محرم به سر و سیه می زنند و سپس در دیگر ایام به دنبال عادات خود می روند چون کسی میدان مبارزه حسینی را به طور ملموس در زندگی به مردم نشان نمی دهد و نمی گوید امروز هم در زندگی ما آن وسوسه ها و تسلیم طلبی های معارض با سیره حسینی هم وجود دارد. حال کجا باید این واقعیات را به مردم نشان داد؟ با نشان دادن همین واقعیات در زمانه ی امام حسین ع و شباهتهای آن با این زمان. اگر بهره مندی مردم ما از معارف حسینی در انقلاب و در زندگیشان همین است که می بینیم چاره ای نیست جز اینکه بگوییم امروز معارف مکتب عاشورا به طور واقعی یعنی در بستر مسائل جدی آن عصر به مخاطبین این دوران منتقل نمی شود.
اگر مردم جبهه ی وسیع دشمنان و مذبذبین راه حسین را در طول و عرض زندگی خود دیدند آنگاه به سراغ پرچم برافراشته ی حسین در این زمانه خواهند رفت. برای شناختن حسین ع باید زمانه ی حسین ع را شناخت